نتیجهگیری
اگرچه سخن طولانی شد، بههر حال از مجموع مطالب گذشته و سخنان علما و لغتشناسان و تحقیقاتی که در معنای عدل و قسط و ابعاد متعدد آن شد، چنین نتیجه گرفته میشود:
اوّلاً: برحسب لغت، اگرچه عدل و قسط مترادف نیستند، هرکجا یکی از این دو واژه به تنهایی در گفتاری باشد، به مطلق عدل و عدل مطلق و ابعاد متعدد آن دلالت دارد.
اگرچه به نصّ علمای ادب، استعمال هر یک از این دو کلمه بهجای یکدیگر، خصوصاً کاربرد لفظ قسط بهجای کلمه عدل، مجاز بوده و حقیقت نمیباشد؛ امّا دلالت این دو لفظ بر مطلق عدل و قسط، وقتی بهتنهایی در کلامی باشند، قابل انکار نیست. مگر اینکه قرینهای بر اراده معنای خاصی وجود داشته باشد که دراینصورت به قرینه، آن معنا اخذ میشود (نظیر استعمال لفظ عام در معنای خاص).
همچنین ظلم و جور نیز اگر منفرداً در کلامی بیایند و قرینهای نباشد، هرکدام بر مطلق وضع شیء در غیرموضع دلالت مینمایند، که تصرف در ملک غیر، بدون رضایت او، تجاوز از حدّ، ظلم حاکم، ظلم به نفس و عدم استقامت از مصادیق آن میباشند. هرچند ظلم در مطلق وضع شیء در غیرموضع خود ظاهر است.
امّا «جور» در خصوص معنای جور حاکم، شاید ظاهرتر باشد و بدون قرینهای که دلالت بر اراده مطلق ظلم کند، نمیتوان آن را به کجروی و انحراف از حقّ و معانی دیگر تفسیر کرد.
امّا اگر عدل با قسط و ظلم با جور در یک کلام آمده باشند، قرینه است بر اینکه از هرکدام معنایی دیگر اراده شده است و احتمال تأکید در عطف قسط به عدل یا عدل به قسط و همچنین عطف یکی از دو کلمه ظلم و جور به یکدیگر صحیح نیست.
ثانیاً: یگانه مکتبی که به تمام ابعاد عدل و کیفیاتش نظر دارد و میتواند عدل مطلق و همهجانبه را برقرار سازد، مکتب اسلام است.
ثالثاً: یکی از مواد مهم برنامه نظام امامت که نظام تمام عیار اسلام و مجری اهداف و عدالت اسلام است، استقرار قسط و عدل مطلق است که این نظام عهدهدار آن میباشد و بایستی در راه تحقق عدالت، به معانی وسیعی که دارد، هرچه ممکن است و قدرت دارد، کوشش و تلاش نماید و این ماده چنان مهم است که بیشتر مواد برنامه نظام امامت را تحتالشعاع قرار داده است.
بیشتر انتقاداتی که از نظامهای دیگر شده و میشود، براساس همین ماده است و بزرگترین دلیل بر بطلان آن نظامها و اینکه اولیای آنها غاصب و متجاوزند، فقدان همین ماده است.
این هدف اگرچه بهطورکامل و مطلق در زمانی که حضرت پیغمبر و حضرت علی(ع) رسماً عهدهدار حکومت اسلامی بودند، بهواسطه عدم اجتماع شرایط محقق نشد و در اعصار سایر ائمه معصومین(ع) هم امکاناتی نبود؛ امّا همان مدت کوتاه زمامداری رسمی پیغمبر(ص) در مدینه - بعد از هجرت - که آغاز تشکیل حکومت رسمی اسلام بود، و همچنین زمامداری حضرت علی(ع) و قیام تاریخی سیدالشهداء(ع) و سیره تمام ائمه طاهرین(ع) که مسئولیتی را در حکومت زمامداری غاصب غیرعادل قبول نکردند و مبارزه منفی را ادامه دادند، جهت نظام امامت را معین کرد و به مردم فهماند که آن نظامهایی که غاصبان بهوجود آوردهاند، در جهت عدالت و مساوات و برادری و برابری اسلامی قرار ندارد.
علاوهبراینکه روش ائمه (ع) برنامه امامت و جهت آن را تعیین کرد، هر مسلمان را مکلف کرد تا به هر نظامی که در خلاف این جهت باشد، معترض باشد و الغای آن را خواستار گردد. در احادیث متواتری که اهلبیت (ع) حکومت حقّ و عدل را به زمامداری حضرت مهدی (ع) نوید دادهاند، با تکیه به این امتیاز که «زمین را پر از عدل و قسط مینماید»، بهطور صریح دخالت عدالت در نظام امامت و مأموریت بزرگ و جهانی حضرت مهدی (عج) را برای استقرار عدل جهانی اعلام فرمودهاند.
از نظر روانی، این اعلام و این منطق و این آیندهنگری در انسان، یک حالت شدید تنفر از ظلم و ستم و دوستی و خواهش عدل و قسط بهوجود میآورد که هیچچیز جز عدالت و قسط او را قانع نمیسازد.
براساس این بررسیها و توضیحات به اصل مطلب مورد نظر؛ یعنی شرح و تفسیر احادیث «یَمْلاُ الاَرْضَ عَدْلاً وَقِسْطاً کَما مُلِئَتْ جَوْراً وَظُلْماً»[1] میپردازیم و نتیجه میگیریم که عطف قسط به عدل و ظلم به جور، به ملاحظه این است که تمام ابعاد عدل را در یک آینده درخشان و فرصت مناسب که نظام امامت استقرار کلی و تمام پیدا میکند و حکومت جهانی اسلام، در هر قاره و منطقه، سراسر گیتی را فرا میگیرد، نوید میدهند.
اگرچه «یَمْلاُ الاَرْضَ عَدْلا کَما مُلِئَتْ ظُلْماً» هم این معنا را افاده مینماید؛ امّا در جمله «یَمْلاُ الاَرْضَ عَدْلا وَقِسْطاً کَما مُلِئَتْ جَوْراً وَظُلْماً» که عدل در برابر جور و قسط در مقابل ظلم قرار گرفته است و قسط به عدل، و ظلم به جور عطف شده است، باتوجّهبه اینکه در عطف باید از کلمه معطوف معنایی غیر از معطوفعلیه اراده شده باشد، استفاده میشود که در این دو جمله، مراد از عدل، عدل حاکم و عدل نظام و رژیم است و مراد از جور، جور نظام و حاکم است و مراد از قسط، تقسیم با عدل و توزیع امور مالی و قابلتقسیم بر اساس عدل بوده، و مراد از ظلم، نابرابری در قسمتها و نصیبهاست (به معانی دقیق و صحیح که قبلاً توضیح داده شد).
بنابراین نباید کسی تصور کند عدل انبیا و عدل اسلام و عدلی که در زمان ظهور حضرت مهدی (ع) بهوسیله آن حضرت مستقر میشود، فقط عدل روبنایی، ناقص و یکبُعدی است یا اینکه مختص به یک اقلیم و منطقه و مملکت است که از مرز یک کشور و یک جامعه تجاوز نکند.
چنانکه تذکر داده شد، در بسیاری از این احادیث، چون قسط در برابر ظلم، و عدل در برابر جور قرار گرفته است، استفاده میشود که تمام ابعاد عدل در نظر است، هم عدل حاکم، هم عدل فکری و عقیدتی که زیربنای ابعاد نظام عدل است، هم عدل اقتصادی و مالی و تقسیم به عدل، و هم ابعاد دیگر که اگر همه آنها برقرار شود، نقاط ضعف اقتصادی، مالی، سیاسی، اجتماعی، فکری و موجبات واقعی نارضایتی و نگرانی و کینه و دشمنی مرتفع شده و جهانیان در صلح و آشتی و بینیازی و حسنتفاهم باهم زندگی خواهند کرد.
این است زندگی ایدهآل و شرافتمندانه و درخور شأن انسان، و این است آن مجتمعی که انسانها همیشه باید کوشش کنند تا خود را به آن نزدیک نموده و رسیدن به آن را نصبالعین خود قرار دهند و آنی و لحظهای از عشق به آن نظام و آرزوی آن غافل نباشند و تا میتوانند فاصلههای اجتماعی، فکری، مالی و سیاسی را با آن نظام الهی و مجتمع مقدّس انسانی کم کنند و آن نظام عزیز و نهایی را معیار ارزش نظامات دیگر قرار دهند.
همه باید بهسوی آن نظام بروند و آن را درک کنند و آن را بخواهند و منتظر آن باشند. روزی که آن نظام جهانگیر گردد و جهان با دست پاک پاکترین بندگان خدا اداره شود و نابرابریها و تبعیضها برطرف گردد و نعمتهای الهی به عدل و براساس معیارهای الهی و اسلامی توزیع و تقسیم گردد. همهچیز و همه مواد و مواهب مادی و معنوی، مطابق و برابر تقاضا عرضه شود و در حکومت به هوی و هوس و استکبار و استضعاف و استثمار، خط بطلان و پایان کشیده شود و دست حکام و فرمانروایان خیانتکار و عیاش، از بیت المال و اموال عمومی و سرمایههایی که همگان در آنها حقّ دارند، کوتاه شود.
ترس، بیم، تملق و ستایش، نیایش و مدح و تعظیم، خم شدن و به رکوع رفتن در برابر حاکم لغو گردد و از امتیازات مادی، تجملات، تکبر، جلال و جبروت حکام اثری باقی نماند. جمع زر و سیم، گنج نهادن، سرمایهداری و انباشتن پول در بانکها عیب و عار شود و پرستش خدا و اطاعت از نظامات الهی، بیهوایی و بیامتیازی، برادری، برابری، تواضع، فروتنی و کار و عمل افتخار گردد.
به امید آن روز و به انتظار آن روزگار جلو میرویم، کوشش میکنیم و اجتماع را هرچه اسلامیتر براساس عدل و نصیب به قسط میسازیم. ان شاء الله تعالی.
وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِاللهِ الْعادِلِ الْقائِمِ بِالْقِسْطِ، الْعَلِیمِ الْحَکِیمِ
وَآخَرُ دَعْوانا أَنِ الْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعالَمِینَ
خودآزمایی
1- یکی از مواد مهم برنامه نظام امامت را بیان کنید.
2- بزرگترین دلیل بر بطلان نظامهای اقتصادی دیگر چیست؟
3- چه مطلبی از بسیاری احادیث که در آنها، قسط در برابر ظلم و عدل در برابر جور قرار گرفته است، به دست میآید؟
پینوشت
1. کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۳۸.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی